جنگهای صلیبی | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() |
|||||||||
|
|||||||||
جنگندگان | |||||||||
مسیحیان | مسلمانان | ||||||||
فرماندهان | |||||||||
ریچارد شیردل فیلیپ دوم (پادشاه فرانسه) آلکسیوس یکم سیگور یکم (پادشاه نروژ) لوئی هفتم آفونسو یکم (پادشاه پرتغال) فردریک بارباروسا (امپراتور روم مقدس) هنری ششم (پادشاه آلمان) فردریک دوم (امپراتور مقدس روم لویی نهم (پادشاه فرانسه) ادوارد یکم انگلستان |
صلاح الدین ایوبی آلپ ارسلان (پادشاه سلجوقی) کامیل (سلطان ایوبی) |
درسال ۱۰۹۵ میلادی جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان آغاز شد.
جنگهای صلیبی به جنگهایی گفته میشود که در آن مسیحیان با مسلمانان طی چندین دوره برای به دست آوردن بیت المقدس مبارزه کردند
نخستین کسی که پرچم جنگ را برافراشت مردی از افراد کلیسا بود به نام ادمار
دو لوپویی. جنگهای صلیبی نه جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از
پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر
صلیبیها فرمانروایی میکردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگها مسیحیان از
مسلمانان شکست خوردند.
در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ اوربانوس دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم(بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ میلادی بیت المقدس را تسخیر کردند. بین سالهای ۱۰۹۹ میلادی تا ۱۲۵۰ میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیون موفقیتی به دست نیاورند.
۱۰۷۱ م
ترکان مسلمان سپاهیان مسیحی امپراتوری بیزانس را در «جنگ ملازگرد»، در ترکیه کنونی، شکست دادند. مسلمانان برای تسخیر مجدد سرزمین فلسطین به رهبری حاج سیروس و اوجی گالانت که یادگار پیتزانقی بودند به جنگ ادامه دادند و پیروز شدند. و مدتهای مدیدی بیت المقدس را در اختیار خود داشتند.
۱۰۹۵
در «کلرمون»، واقع در فرانسه، پاپ اوبانوس دوم از مردان در خواست میکند تا سپاهی علیه ترکان مسلمان تشکیل دهند و شهر بیت المقدس (اورشلیم) را مجدداً تسخیر کنند.
آوریل ۱۰۹۶
یک راهب فرانسوی به نام پیر هرمیت (پیر منزوی) هزاران کشاورز را سازماندهی و فرماندهی کرد که بعداً به اسم سپاه صلیبی مساکین معروف شدند.
اگوست ۱۰۹۶
هنگامی که پیروان پیر هرمیت که به اندازه کافی مجهز نبودند، به آسیای صغیر رسیدند از سوی ترکان مسلمان مورد هجوم قرار میگیرند. در همان سال، سپاهی از شوالیهها و اشراف بهعنوان اولین سپاه منظم صلیبی از «لوپویی» واقع در فرانسه، حرکت کردند.
ژوئن ۱۰۹۹
بعد از سفری خطرناک که حدود سه سال طول کشید، صلیبیون به نواحی اطراف بیت المقدس رسیدند.
ژوئیه ۱۰۹۹
بعد از محاصرهای کوتاه، صلیبیون بیت المقدس را تسخیر و اهالی شهر را قتل عام کردند. آنها مسلمانان و یهودیان را با هم کشتند. یهودیانی که در کنیسههای خود پناه گرفته بودند زنده زنده سوزانده شدند.
۱۱۱۹
صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای تمپلار(پرستشگاه) و هاسپتیالر(مهمان نواز)، تشکیل داده شد. این شوالیهها در عین حال نجیب زاده نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس میآمدند، محافظت میکردند و هزینه بیمارستانی را که ایتالیاییها در سرزمین مقدس ساخته بودند را نیز میپرداختند.
۱۱۴۲
مهاجرانی از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر میشوند. آنها شروع به ساخت قصرهایی از جمله «قلعه شهسواران» در سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای میدادند.
۴۹- ۱۱۴۷
دومین گروه صلیبیون، به فرماندهی لوئی هفتم، پادشاه فرانسه و کنرادسوم، امپراطور آلمان، برای دفاع از بیت المقدس حرکت کردند. بعد از شکست در تسخیر شهر مسلمان نشین دمشق، دومین جنگ صلیبی تمام شد.
۱۱۸۱
صلاح الدین ایوبی جنگجوی مسلمان پادشاه مصر میشود. او فرمانده نظامی بسیار ورزیدهای بود که سپاه اسلام را متحد کرد.
۱۱۸۷
سپاه صلاح الدین نیروهای صلیبی را در «جنگ حطین» در هم کوبید. قصرها و پایگاههای صلیبیها یکی پس از دیگری به دست صلاح الدین افتاد. او بیت المقدس را مجدداً تسخیر کرد.
۹۲- ۱۱۸۹
سومین گروه صلیبیان به رهبری فلیپ دوم شاه فرانسه و ریچارد شیردل شاه انگلستان، در مقابل صلاح الدین قرار میگیرند و جلوی پیشروی او را میگیرند، اما نمیتوانند بیت المقدس را اشغال کنند. یک قرارداد صلح که در ارصوف در ارض مقدس امضاء شد. تسلط صلیبیون را در طول سواحل تضمین کرد. به زائران اجازه داده شد تا از بیت المقدس (اورشلیم) دیدن کنند. ریچارد شیردل در راه بازگشت به انگلستان بهوسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی میشود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب میکند.
۱۲۰۴
سپاهی که رهسپار چهارمین جنگ صلیبی گردید، هرگز به ارض مقدس نرسید، و به جای آن به قسطنطنیه حمله کرد. قسطنطینه پایتخت امپراتوری مسیحی بیزانس بود. صلیبیان شهر را غارت کردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند.
۱۲۱۲
در این سال یک چوپان به نام استیفن، در نزدیکی «واندوم» در مرکز فرانسه، یک سپاه صلیبی از بچهها را به سمت بیت المقدس فرماندهی و راهنمایی کرد. او اعتقاد داشت که کودکان میتوانند به جای زور از عشق برای شکست دادن مسلمانان استفاده کنند ودر حدود ۳۰۰۰۰ کودک از شهر «مارسی» در جنوب فرانسه، عازم بیت المقدس شدند. تعداد زیادی از کودکان در مسیر سفر جان دادند و بعضی از آنها به عنوان برده فروخته شدند. نتیجه جنگ صلیبی کودکان فاجعه بود.
۲۲-۱۲۱۷
پنجمین سپاه صلیبی در تسخیر مصر ناکام میماند.
۲۹-۱۲۲۸
ششمین سپاه صلیبی، به رهبری امپراتور مقدس روم، فردریک دون، دوباره بیت المقدس را به عنوان بخشی از قرار داد موقت صلح با مسلمانان، اشغال میکند.
۵۰- ۱۲۴۸
هفتمین سپاه صلیبی، به رهبری لوئی نهم (سن لوئی) پادشاه فرانسه، به مصر حمله میکند. نتیجه این جنگ صلیبی که طی آن لوئی نهم اسیر میگردد، فاجعه آمیز بود.
۱۲۹۱
مسلمانان شهر عکا، آخرین منطقه تحت نفوذ صلیبیان در ارض مقدس، را فتح میکنند. این پیروزی به جنگهای صلیبی پایان بخشید.
صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از
فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز میگشتند. در کتاب تاریخ نهضتهای دینی
معاصر اثر علی اصغر حلبی پایان جنگ ۱۲۷۰م عنوان شدهاست
شوالیههایی که از جنگهای صلیبی در خاورمیانه باز میگشتند، رهآوردهای فراوانی را از سرزمینهای عربی با خود به اروپا آوردند که یکی از این رهآوردها ساز بربط یا همان عود میباشد. موسیقی نواخته شده با ساز عود، در دربار پادشاهان قرون وسطی محبوبیت خاصی به دست آورد. آهنگهای عود روی سیمهای پنج جفتی ساز عود نواخته میشد.
در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده میکردند. صلیبیون نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینهها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت. صلیبیون همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانههای خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوههای خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت-شهر ونیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود.
صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیون لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت میگرفت. هنگامی که آنها به خانههای خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه میداشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیون بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند میکردند و مجعد میساختند و آن را با حنا رنگ میکردند.
پارچههای زیبای بافته در سرزمینهای اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچههای نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی بهعنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان میآویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیون از خاورمیانه به ارمغان میبردند. مسلمانان فرشها و قالیچههای رنگی میبافتند که صلیبیون با خود به کشورشان میبردند.
بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچههای ایرانی کف اتاقها ورودی مبلهای خانههای قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده میشد.
بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد.
صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسیهای طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسیهای محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شدند.
نخستین گروه از جنگجویان صلیبی از راه خشکی به فلسطین سفر کردند. آنها از مجارستان عبور کرده و مستقیم از میان قسطنطنیه گذشتند و بعد به ارض مقدس (سرزمین فلسطین) پا گذاشتند. کشتیهای آنها استحکام لازم را نداشت و قادر به سفر دریایی نبودند. اما بعداً جنگجویان صلیبی از راه دریا و از طریق مدیترانه به بیت المقدس سفر کردند.
سفر به سرزمین مقدس، چه از راه دریا چه از راه خشکی، طولانی و مخاطره آمیز بود. اولین گروه از جنگجویان صلیبی بعد از ۳ سال به بیت المقدس رسیدند.
صلیبیون علوم اسلامی را در شمال اروپا منتشر ساختند. علوم جدیدی را که صلیبیون با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از ۰ تا ۹ (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند و یا در برخی کتب تاریخی کشف قوانین حرکت کروی بودن زمین و اختراع عدسی را به مسلمانان نسبت داده و معتقدند که این اختراعات و اکتشافات یا بعدا ترجمه و به نام اروپاییان ثبت شده یا ندانسته برای بار دوم این دستاورد ها را کشف و اختراع کردند مثلا اختراع عدسی و تلسکوپ در بین مسلمانان مربوط به حدود قرن دهم و یازدهم میلادی توسط دانشمند ایرانی (ابن هیثم ) است ولی مجامع جهانی اختراع تلسکوپ را به گالیله نسبت داده اند لازم به ذکر است که در جنگ صلیبی اول تمام کتب مسلمانان سوزانده شد ولی در جنگ صلیبی دوم به دستور کلیسا و یا پادشاه کتب باقی مانده جمع آوری و به اروپا اورده شد. در نتیجه علوم ایرانی-اسلامی به اروپا راه یافت و به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت.الکامل فرزند ارشد صلاح الدین نیز پس از فهمیدن علاقه فردریک دوم به دانش مسلمانان، گروهی از ریاضیدانان و منجمان مسلمان را روانهٔ کاخ فردریک کرد(این کار با خشم شدید پاپ وقت همراه بود.)
نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب میگذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر میداد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد میشدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانهها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی میخواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه» دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگهایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند.
جنگ صلیبی کودکان مجموعهای از رخدادهای تاریخی و خیالی است که به سال ۱۲۱۲ میلادی رخ دادهاند. طبق روایت دستهای از کودکان از اروپا به سمت اورشلیم حرکت داده شدهاند.
قرون وسطی یا سدههای میانه، نام یکی از چهار دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ اروپا استفاده میشود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، عصر نوزائی (رنسانس) و دوران جدید یا مدرن که از ۱۶۰۰ میلادی شروع میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه توسط دولت عثمانی و پایان امپراتوری رم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
قرون وسطی در تاریخ اروپای غربی یکی از مهمترین مراحل تاریخی است که از ۴۰۰ میلادی تا ۱۴۰۰ میلادی را در بر میگیرد. در بعضی از موارد از قرون تیره یا Dark age یاد میشود که از ویژگیهای آن تاریک اندیشی، اختناق و حاکمیت اولیاء و اصحاب دین در مناصب مختلف است. در این دوران دین به عنوان یک مکتب کلی بر تمام جامعه سیطره انداخته و هیچ حرکتی خارج از این مساله قابل تبیین نیست. دین نوعی اقتدار همه گیر دارد و حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و کنترل دقیق خود دارد.
بهطور معمول در تاریخ مغرب زمین قرون وسطی را به سه دوره اساسی تقسیم میکنند.
۱. قرون وسطی اولیه یا ماتقدم (سه قرن اول از ۳۵۰ م تا قرن ششم یعنی ۵۵۰ میلادی)
۲. قرون وسطی ثانویه یا میانه (از قرن ۶-۷ م تا ۱۲ و ۱۳ میلادی)
۳. قرون وسطی متاخر یا عالی (از قرن ۱۴ تا ۱۶)
در قرون وسطی اولیه که بعد از فروپاشی امپراتوری روم و یونان و یا تغییر کیش این نظامها به مسیحیت آرام آرام شاهد تحول در ساختار اجتماعی و اقتصادی هستیم. عمدهترین تحول در زیر بنای اقتصادی این جوامع صورت میگیرد؛ یعنی نظام تولیدی مبتنی بر بردهداری جای خود را به نظام تولید مبتنی بر ارباب و رعیتی یا فئودالیته میسپارد. در نظام فئودالیته همانند نظام بردهداری دو طبقه اجتماعی اصلی در ارتباط با مناسبات تولید نقش تعیین کننده دارند.
۱. طبقه فئودال یا زمینداران، صاحبان املاک و اراضی، کشتزارها، مزارع، چمنزارها، مرغزارها، شکارگاهها و حتی بیابانها و کوهها که در قالب قلعهها، دهها و قصبههای اربابی به عنوان اراضی تحت مالکیت این اشخاص محسوب میشوند.
۲. طبقه عظیم و گسترده دهقانان و کشاورزان و همراه با طبقات میانی و واسط دیگر.
در این دوران یک نوع تمایز بین نظام فئودالیته به عنوان نظام سیاسی با نظام کلیسا به عنوان نظام فکری- فرهنگی به چشم میخورد. کلیسا و دولت در موازات هم حرکت میکنند. گهگاه تضادها و همکاریهایی بین آنها دیده میشود. نظام فئودالیته برای تداوم خود نیازمند نوعی عقاید رسمی است تا بتواند به کمک آن ایدئولوژی به توجیه اعمال و رفتار خود پرداخته و اقدامات خود را مشروع سازد. بنابراین در این دوران ارباب دولت، مقامات و اولیاء سیاست متوجه کمک گرفتن از اصحاب کلیسا و روحانیون میشوند. یعنی نیاز دارند که پایههای فقهی و شرعی این ساختمان فراهم شود. کلیسا نظام سیاسی فئودالیته را تقدیس کرده، پس تودهها سر تعظیم فرود میآورند.
در قرون وسطی ثانویه این مرزبندی (تفکیک دین و سیاست) از میان برداشته میشود. تا پیش از این، این دو طبقه جداگانه بودند و با هم کاری نداشتند. اما با ورود به قرون وسطی میانه کلیسا داعیه سیطره یافتن بر عالم سیاسی را در سر میپروراند. به عبارتی دیگر بین دین و سیاست نوعی وحدت ایجاد میشود. پاپها هستند که پادشاهان را تعیین میکنند و بر آنها نظارت کامل دارند.
مراحل پایانی قرون وسطی متأخر همراه با ظهور و برآمدن جنبشهای اجتماعی و سیاسی مختلف همراه است. زمینهها برای پیدایش نهضتهای فکری و علمی و در نهایت سر بر آوردن دو سده ۱۴ و ۱۵ میلادی که از آن تحت عنوان دوران نوزایی یاد میشود. در این دوران دستگاه و نظام فلسفی کلیسا که از قرن ۱۱ شروع شده بود و همچنان تا قرن ۱۷ هم ادامه پیدا کرد یعنی نظام موسوم به اسکولاستیسم که به آیین مدرسی موسوم است مبنای اصلی توجیه و دفاع از حاکمیت و دستگاه دین و دولت محسوب میشد. این آیین مبتنی بر آموزههای مسیحیت، همراه با گرایشهای فلسفی افلاطونی، فیثاغورث، آراء رواقیون و نقطه نظرات فلوطین یا نحله نو افلاطونی و دیدگاههای سن آگوستین است.